تفال به حافظ امروز سه شنبه 6 تیر ماه 1402، کامِ خود آخرِ عمر از مِی و معشوق بگیر
به گزارش وبلاگ شخصی من، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
از سرِ کویِ تو هر کو به ملالت برود
نرود کارش و آخِر به خجالت برود
کاروانی که بُوَد بدرقه اش حفظِ خدا
به تَجَمُّل بنشیند به جَلالت برود
سالک از نورِ هدایت بِبَرَد راه به دوست
که به جایی نرسد گر به ضَلالت برود
کامِ خود آخرِ عمر از مِی و معشوق بگیر
حیفِ اوقات که یک سر به بطالت برود
ای دلیلِ دلِ گمگشته خدا را مددی
که غریب اَر نَبَرَد رَه، به دلالت برود
حکمِ مستوری و مستی همه بر خاتِمَت است
کس ندانست که آخِر به چه حالت برود
حافظ از چشمهٔ حکمت به کف آور جامی
بو که از لوحِ دلت نقشِ جهالت برود
شرح لغت: مستوری: پرده نشینی
تفسیر عرفانی:
سالکان راه عشق که پیوسته در جستجوی معشوق هستند و به واسطه او راه را از بیراهه مس شناسند، خواهان آنند که خاتمه به لقای دوست دست پیدا کنند تا به این وسیله از هر گمراهی نجات یابند.
تعبیر غزل:
از نامساعدی اوضاع گله می کنی، امید است به زودی بختت باز شود و به مراد خود برسی. ولی از هیچ گونه تلاشی خودداری نکن.
منبع: فرارو