شما هم مورد باج گیری عاطفی قرار گرفته اید؟ - وبلاگ شخصی من

به گزارش وبلاگ شخصی من، باج گیری عاطفی اغلب در روابط توهین آمیز رخ می دهد. این نوعی آزار عاطفی پنهانی است که در آن قلدر یا آزارگر هدف را گمراه می نماید، روایتی نادرست ایجاد می نماید و آنها را وادار می نماید قضاوت ها و واقعیت های خود را زیر سوال ببرند. در نهایت، قربانی آتش سوزی آغاز به احساس نامطمئن در خصوص ادراکات خود از دنیا و حتی خودش می نماید.

باج گیری عاطفی عبارت است از دستکاری روانشناختی یک فرد معمولاً در یک دوره زمانی طولانی که باعث می گردد قربانی اعتبار افکار، درک واقعیت یا خاطرات خود را زیر سوال ببرد و معمولاً منجر به سردرگمی، از دست دادن اعتماد به نفس و عزت نفس، عدم اطمینان خاطر می گردد.

باج گیری عاطفی چگونه اتفاق می افتد؟

باج گیری تکنیکی است که درک فرد از واقعیت را تضعیف می نماید. وقتی کسی به شما زور می گوید، ممکن است خودتان، خاطرات، وقایع اخیر و تصورات خود را حدس بزنید. پس از برقراری ارتباط با شخصی که با شما همچین برخوردی دارد، ممکن است احساس گیجی کنید و به این فکر کنید که آیا مسئله ای در شما وجود دارد یا خیر. ممکن است تشویق شوید که فکر کنید واقعاً برای چیزی مقصر هستید یا اینکه بیش از حد حساس شده اید.

باجی گیری می تواند شما را گیج کند و باعث گردد قضاوت، حافظه، ارزش خود و سلامت روانی خود را زیر سوال ببرید.

دروغ گفتن به شما

افرادی که باج گیری عاطفی می نمایند، اغلب دروغگویان عادی و بیمارگونه هستند و اغلب تمایلات خودشیفتگی از خود نشان می دهند. برای آنها معمول است که آشکارا دروغ بگویند و هرگز عقب نشینی ننمایند یا داستان خود را تغییر دهند، حتی وقتی آنها را صدا می زنید یا مدرکی دال بر دروغگویی ارائه می دهید. آنها ممکن است چیزی مانند: شما این مدارک را ساخته اید، این هرگز اتفاق نیفتاده است یا شما دیوانه هستید بگویند.

دروغ گفتن و تحریف سنگ بنای این نوع روابط است. حتی زمانی که می دانید آنها حقیقت را نمی گویند، می توانند بسیار قانع نماینده رفتار نمایند.

بی اعتبار کردن شما

افرادی که باجی گیری عاطفی می نمایند؛ معمولا در خصوص شما شایعات پخش می نمایند. آنها ممکن است وانمود نمایند که نگران شما هستند و در عین حال به دیگران می گویند که شما از نظر عاطفی ناپایدار یا دیوانه به نظر می رسید. متأسفانه، این تاکتیک می تواند بسیار مؤثر باشد و بسیاری از افراد بدون اینکه از داستان کامل اطلاع داشته باشند، در کنار فرد آزارگر یا قلدر قرار می گیرند.

علاوه بر این، باج گیران ممکن است به شما نیز دروغ بگویند و به شما بگویند که دیگران نیز در خصوص شما این فکر را می نمایند. این افراد ممکن است هرگز در خصوص شما چیز بدی نگفته باشند، اما شخصی که از شما باج گیری عاطفی می نماید تمام کوشش خود را می نماید تا شما باور کنید که آنها این کار را نموده اند.

حواس پرتی شما

هنگامی که از شخصی که سوالی را به زبان می آورد می پرسید یا او را به خاطر کاری که انجام داده یا گفته است فرا می خوانید، ممکن است به جای پاسخ دادن به موضوع مورد نظر، موضوع را با پرسیدن سوال تغییر دهد. این نه تنها رشته افکار شما را پاره می نماید، بلکه باعث می گردد در زمانی که احتیاجی به پاسخگویی به آنها ندارید، احتیاج به مطرح کردن موضوع را زیر سوال ببرند.

به حداقل رساندن افکار و احساسات خود

بی اهمیت جلوه دادن احساسات خود به شخصی که از شما باج گیری عاطفی می نماید، اجازه می دهد تا بر شما قدرت پیدا کند. آنها ممکن است جملاتی مانند: آرام باش، تو بیش از حد واکنش نشان می دهی یا چرا اینقدر حساسی؟ را تکرار نمایند؛ همه این عبارات احساس شما یا آنچه را که فکر می کنید به حداقل می رساند و نشان می دهد که اشتباه می کنید.

وقتی با کسی سروکار دارید که هرگز افکار، احساسات یا باورهای شما را نمی پذیرد، ممکن است خودتان آغاز به زیر سوال بردن آنها کنید. علاوه بر این، شما ممکن است هرگز احساس اعتبار نکنید.

جابجایی سرزنش، مقصر جلوه دادن شما

جابجایی سرزنش یکی دیگر از تاکتیک های متداول باج گیری عاطفی است. هر بحثی که دارید به نحوی به جایی می رسد که شما برای اتفاقی که افتاده مقصر هستید. حتی زمانی که سعی می کنید در خصوص اینکه رفتار آزاردهنده آنها چه احساسی به شما می دهد، صحبت کنید، آنها می توانند مکالمه را تغییر دهند تا در نهایت شما بپرسید که آیا شما عامل رفتار بد او هستید یا خیر. به عنوان مثال، آنها ممکن است ادعا نمایند که اگر فقط شما متفاوت رفتار می کردید، آنها با شما آن گونه رفتار نمی کردند.

انکار کار نادرست

افرادی که درگیر قلدری و آزار عاطفی می شوند، به علت انکار انجام کار اشتباه بدنام هستند. آنها این کار را انجام می دهند تا مسئولیت انتخاب های ضعیف خود را نپذیرند. این انکار می تواند باعث گردد قربانی باج گیری احساس نادیدنی، ناشنیده ای داشته باشد و گویی تاثیر رفتار آنها بر شما اهمیتی ندارد. این تاکتیک بعلاوه حرکت یا بهبودی از قلدری یا آزار را برای قربانی بسیار سخت می نماید.

استفاده از کلمات دلسوزانه به عنوان سلاح

گاهی اوقات، وقتی صدایش می نمایند یا مورد بازپرسی قرار می گیرند، از کلمات محبت آمیز استفاده می نماید تا اوضاع را هموار کند. ممکن است چیزی شبیه این بگویند: می دانی چقدر دوستت دارم. من هرگز عمداً به تو صدمه نمی زنم.

این کلمات ممکن است همان چیزی باشد که شما می خواهید بشنوید، اما غیر معتبر هستند، به خصوص اگر همان رفتار تکرار گردد. با این حال، آنها ممکن است به مقدار کافی باهوش باشند تا شما را متقاعد نمایند که بازخواست نکنید، که به فرد اجازه می دهد از مسئولیت یا عواقب رفتار آزاردهنده خود فرار کند.

بازنویسی تاریخ

فردی که باج گیری عاطفی می گیرد تمایل دارد داستان ها را به شیوه هایی که به نفع او است بازگو کند. به عنوان مثال، اگر شریک زندگی تان شما را به دیوار هل داد و بعداً قصد دارید در خصوص آن بحث کنید، ممکن است داستان را بپیچانند و بگویند که شما لغزش نموده اید و سعی نموده اند شما را ثابت نگه دارند و همین باعث شد که به دیوار برخورد کنید.

ممکن است با این رفتار آنها در حافظه خود نسبت به آنچه رخ داده است، شک کنید. تشویق به سردرگمی یا حدس دوم از طرف شما دقیقاً هدف آنها است.

خلاصه

باج گیری عاطفی می تواند شامل طیف وسیعی از تاکتیک ها از جمله دروغ گفتن، حواس پرتی، به حداقل رساندن، انکار و سرزنش باشد. وقتی با کسی سروکار دارید که از این نوع رفتار به عنوان ابزار استفاده می نماید، به کارهایی که انجام می دهد (نه به کلماتی که انتخاب می نماید) دقت کنید.

علائمی که نشان می دهد شما در معرض باج گیری عاطفی قرار گرفته اید

قرار گرفتن در معرض باج گیری عاطفی می تواند باعث اضطراب، افسردگی و سایر نگرانی های مربوط به سلامت روان از جمله اعتیاد و افکار خودکشی گردد. به همین علت، مهم است که تشخیص دهید چه زمانی در حال تجربه باج گیری عاطفی هستید. از خود بپرسید که آیا هر یک از عبارات زیر را تجربه نموده اید؟

به احساسات و واقعیت شک می کنید: سعی می کنید خود را متقاعد کنید که رفتاری که دریافت می کنید آنقدرها هم بد نیست یا بیش از حد حساس هستید.

قضاوت و ادراکات خود را زیر سوال می برید: از صحبت کردن یا ابراز احساسات خود می ترسید. شما آموخته اید که به اشتراک گذاشتن نظر خود معمولاً در نهایت احساس بدتری به شما می دهد، بنابراین در عوض سکوت می کنید.

احساس آسیب پذیری و ناامنی می کنید: اغلب احساس می کنید در اطراف شریک زندگی، دوست یا اعضای خانواده خود روی لبه تیغ راه می روید. شما بعلاوه احساس بی اعتنایی می کنید و عزت نفس ندارید.

احساس تنهایی و ناتوانی می کنید: متقاعد شده اید که همه اطرافیان شما را عجیب، دیوانه یا بی ثبات تصور می نمایند، درست مانند فردی که از شما باج گیری عاطفی می نماید. این باعث می گردد احساس کنید در دام افتاده و منزوی شده اید.

شما تعجب می کنید که آیا همان چیزی هستید که آنها می گویند: شخصی که شما را مورد آزار و باج گیری عاطفی قرار می دهد، کلماتی را بیان می نماید باعث می گردد احساس کنید اشتباه، بی هوش، ناکافی یا دیوانه هستید. حتی گاهی اوقات متوجه می شوید که این جملات را برای خودتان تکرار می کنید.

شما از خود و اینکه چه کسی شده اید ناامید هستید: برای مثال، احساس می کنید ضعیف و منفعل هستید و قبلا قوی تر و قاطع تر بوده اید.

شما احساس سردرگمی می کنید: رفتار شخصی که از شما باج گیری عاطفی می نماید شما را گیج می نماید.

نگران این هستید که بیش از حد حساس شده اید: فرد با گفتن من فقط شوخی کردم یا شما باید کمی با جنبه تر باشید رفتارها یا کلمات آزاردهنده را به حداقل می رساند.

احساس عذاب قریب الوقوع دارید: وقتی در کنار این شخص هستید احساس می کنید اتفاق وحشتناکی در شرف وقوع است. این ممکن است شامل احساس تهدید و عصبانیت بدون دانستن علت باشد.

شما زمان زیادی را صرف عذرخواهی می کنید: احساس می کنید باید همواره برای کاری که انجام می دهید یا کسی که هستید عذرخواهی کنید.

شما احساس بی کفایتی می کنید: احساس می کنید هرگز به مقدار کافی خوب نیستید. شما سعی می کنید انتظارات و خواسته های دیگران را برآورده کنید، حتی اگر آنها غیر منطقی باشند.

شما اعمالتان را حدس می زنید: اغلب به این فکر می کنید که آیا جزئیات رویدادهای گذشته را به درستی به خاطر می آورید یا خیر. حتی ممکن است از ترس اشتباه بودن، کوشش برای به اشتراک گذاشتن آنچه را که به یاد دارید متوقف نموده باشید.

تصور می کنید دیگران از شما ناامید شده اند: همواره به خاطر کاری که انجام می دهید یا کسی که هستید عذرخواهی می کنید، با این فرض که دیگران از شما ناامید شده اند یا به نحوی اشتباه نموده اید.

شما تعجب می کنید که مشکل شما چیست: از خود می پرسید که آیا اساساً مسئله ای با شما وجود دارد یا خیر. به عبارت دیگر، شما نگران این هستید که از نظر روحی خوب نیستید.

شما برای تصمیم گیری کوشش می کنید زیرا به خودتان بی اعتماد هستید: ترجیح می دهید به شریک زندگی، دوست یا یکی از اعضای خانواده تان اجازه دهید که به جای شما تصمیم بگیرند و به طور کلی از تصمیم گیری اجتناب کنید.

اگر هر یک از این نشانه های باج گیری عاطفی در شما احساس می گردد، مهم است که فوراً در پی یاری حرفه ای باشید. بدون توجه به آن، در معرض باج گیری عاطفی قرار گرفتن می تواند تلفات قابل توجهی بر عزت نفس و سلامت روان شما گذاشته باشد.

پزشک شما می تواند مشاوری را توصیه کند که برای یاری به شما در پردازش و مقابله با آنچه برای شما اتفاق می افتد، مجهز باشد.

چرا بعضی از مردم باج گیری عاطفی می نمایند؟

هدف معمولی آنها فقط دستکاری نیست، بلکه قدرت و کنترل است! معمولاً با همکاری نادرست قربانی دستکاری شده. این نوع رفتار آموخته شده اغلب ریشه در روان پریشی یا اختلال شخصیتی مانند خودشیفتگی یا اختلال شخصیت مرزی دارد.

باج گیری عاطفی نام خود را از کجا گرفته است؟

اصطلاح gaslighting از نمایشنامه ای از پاتریک همیلتون در سال 1938 می آید که در آمریکا با نام خیابان فرشته شناخته می گردد و بعدها به فیلمی از آلفرد هیچکاک تبدیل شد.

در فیلم تعلیق، شوهری با دستکاری سعی می نماید با ایجاد تغییرات ظریف در محیط اطرافش، از جمله کم کردن آرام و پیوسته شعله لامپ گاز، همسرش را وادار کند که فکر کند در حال از دست دادن عقل است. او نه تنها محیط او را به هم می زند و او را به این باور می رساند که دیوانه است، بلکه او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد و کنترل می نماید و ارتباط او را با خانواده و دوستانش را قطع می نماید.

در نتیجه، همسر آغاز به گمانه از خود، احساسات، ادراکات و خاطراتش می نماید. علاوه بر این، او بیش از حد عصبی، حساس و غیرقابل کنترل می گردد، که هدف از باج گیری عاطفی نیز همین است، این که هدف را بی قرار کند و تا هدفش مطمئن نباشد چه چیزی درست است و چه چیزی نیست.

از آنجایی که این فیلم نمایشی دقیق از اعمال کنترل نماینده و سمی بود که افراد دستکاری نماینده استفاده می نمایند، روانشناسان و مشاوران آغاز به برچسب زدن این نوع رفتار آزاردهنده عاطفی کردند.

اگر کسی از شما باج گیری عاطفی می نماید، چه رفتاری باید از خود نشان بدهید؟

اگر در یک رابطه با باج گیری عاطفی روبرو می شوید، اقداماتی وجود دارد که می توانید برای محافظت از خود انجام دهید. کارهایی که ممکن است انجام دهید عبارتند از:

کمی فاصله بگیرید: یک قدم به عقب از احساسات شدیدی که باج گیری عاطفی می تواند برانگیزد، می تواند برای شما مفید باشد. ترک فیزیکی موقعیت می تواند یاری نماینده باشد، اما ممکن است از تکنیک های آرام سازی مانند تبلیغات تنفس عمیق یا تمرینات یوگا نیز بهره ببرید.

شواهد را ذخیره کنید: از آنجایی که باج گیری می تواند شما را زیر سوال ببرد، روی حفظ شواهد تجربیات خود کار کنید. یک دفتر خاطرات داشته باشید، مکالمات متنی را ذخیره کنید، یا ایمیل ها را نگه دارید تا بتوانید بعداً به آنها نگاه کنید و به خود یادآوری کنید که نباید به خود شک کنید یا خود را زیر سؤال ببرید.

حد و مرزها را مشخص کنید: مرزها به دیگران می گویند که مایلید در یک رابطه چه چیزی را بپذیرید. شفاف سازی کنید که اجازه نمی دهید طرف مقابل دست به اقداماتی مانند بی اهمیت جلوه دادن یا انکار آنچه می گویید انجام دهد.

یک دیدگاه بیرونی به دست آورید: با یکی از دوستان یا اعضای خانواده در خصوص آنچه که می گذرانید صحبت کنید. داشتن دیدگاه شخص دیگری می تواند به شما یاری کند تا شرایط را برای شما واضح تر کنید.

سرانجام دادن به رابطه: در حالی که ممکن است سخت باشد، سرانجام دادن به رابطه با کسی که مکرراً از شما باج گیری عاطفی میکند، اغلب مؤثرترین راه برای سرانجام دادن به آزار است.

اگر مشکوک هستید که در حال تجربه این نوع رابطه هستید، ممکن است صحبت با یک متخصص سلامت روان نیز برایتان مفید باشد. آنها می توانند به شما یاری نمایند تا در خصوص این موقعیت بیشتر بدانید، دیدگاهی به دست آورید و راهبردهای مقابله ای جدیدی ایجاد کنید که می تواند به شما در مقابله با این رفتار یاری کند.

به یاد داشته باشید که شما برای چیزی که تجربه می کنید مقصر نیستید. شخصی که از شما باج گیری عاطفی می نماید، مقصر اصلی است. آنها مسئول اعمال خود هستند. کاری که انجام داده اید باعث نشده است که آنها این انتخاب را انجام دهند و شما نمی توانید کاری که آنها انجام می دهند را تغییر دهید.

اما با مشاوره، می توانید یاد بگیرید که چگونه انتخاب های سالمی داشته باشید و نسبت به فردی که بج گیری می نماید، مرزبندی کنید.

منبع: سلامت نیوز