هفت شخصیت زورگو سینما و تلویزیون که دوست شان داریم!
به گزارش وبلاگ شخصی من، محمدعلی کشاورز به معنای واقعی در نقش اسدالله خان درخشید و بی شک می توان این نقش آفرینی را یکی از قله های خاطره سازی در کارنامه این بازیگر توصیف کرد. نکته مهم درباره این نقش آفرینی، حضور احمد رسول زاده به عنوان گوینده این کاراکتر بر روی بازی محمدعلی کشاورز بود.
حالا وقت خاطره بازی است؛ به سنت پرونده هایی که در قالب مرور خاطرات گردآوری می کنیم، بد ندیدیم به بهانه نقش آفرینی محمود پاک نیت در سریال گیلدخت به عنوان یک خان، مروری بر چند کاراکتر ماندگار کنیم که هرچند از منظر زورگویی به زیردستان، کاراکتر هایی منفی و احتمالا منفور محسوب می شدند، اما با تمام زورگویی هایشان، آن ها را دوست داشتیم و تا هنوز هم در خاطرمان زنده نگاهشان داشته ایم.
این بازخوانی البته که می توانست بسیار مفصل تر باشد و اصلا بعید نیست همین الان که این کلمات را به عنوان مقدمه خاطره بازی ما می خوانید، شما هم در فکر خود چند کاراکتر با همین مختصات و شناسنامه را لیست نموده باشید. این هفت مورد، اما انتخاب ماست؛ آن هایی که علاوه بر جایگاه مقتدر و درست در خط داستانی، از هنر بازیگرانشان هم بهره مند شده اند و به علت هنرنمایی همین بازیگران، ماندگار شده اند؛ هر یک از این کاراکتر ها را در چه فضایی شناختیم؟ هر کدام چه ویژگی بارزی داشتند و چقدر بر کارنامه بازیگرانشان تأثیر گذاشتند با ادامه این مطلب همراه ما باشید:
خان مظفر / هزاردستان
هنوز که هنوز است، وقتی به هر بهانه ای می خواهیم لیستی از سریال های ماندگار تلویزیونی گردآوری کنیم، بدون لکنت و تردید، هزاردستان را برصدر آن می نشانیم. یادگاری ارزشمند و همچنان درخشان از زنده یاد علی حاتمی که ویترینی بی نظیر از هنرنمایی بازیگران را در کنار دیالوگ هایی مسحورکننده در خود جای داده است.
حاتمی در هزاردستان هم به سبک و سیاق خود سراغ تاریخ رفته و روایتی از ارباب قدرت را در تاروپود یک داستان جنایی به تصویر درآورده است. خان مظفر در واقع همان هزاردستان است. کاراکتری ظاهرالصالح که در پشت پرده تمام اتفاقات سیاسی و اجتماعی روز نقش دارد. بعضی این کاراکتر را برگرفته از شخصیت عبدالحسین میرزای فرمانفرما توصیف نموده اند که مصداقی تاریخی هم دارد، اما حاتمی خود می گوید خان مظفر در واقع چکیده همه خاندان های حکومتگر در ایران است.
او برخلاف دیگر زورگویان این لیست، زورگویی خود را به رخ دیگران نمی کشد، اما در خفا چنان اعمال قدرت می نماید که حرف زور خود را بر کرسی بنشاند. عزت الله انتظامی یکی از همان نسل بازیگرانی است که در آثار علی حاتمی خوش درخشیدند و درخشششان تا سال ها در سینمای و تلویزیون ایران امتداد داشت.
خان مظفر، اما یکی از نقش آفرینی های ویژه او محسوب می گردد که هنوز و پس از سال ها از حافظه مان پاک نشده است. نکته کلیدی در کاراکتر خان مظفر، ظاهر آرام و درون پرخاشگر و زورگوست که انتظامی به خوبی توانسته این ترکیب را به تصویر درآورد.
اسدالله خان / پدرسالار
زنده یاد اکبر خواجویی بیش از ده سریال تلویزیونی را کارگردانی کرد و چند فیلم سینمایی هم ساخت، اما هیچکدام به مقدار مجموعه پدرسالار که در سال های ابتدایی دهه هفتاد کارگردانی نموده بود، در حافظه مخاطبان ماندگار نشد. سریالی که بخش عمده ای از توفیقش را مدیون داستان پرکشش جدال میان یک عروس با پدر همسرش است.
آذر که می خواهد استقلال خود را حفظ کند، زیر بار حرف زور اسدالله خان نمی رود و همین جدال، روابط خانوادگی را تا مرز فروپاشی پیش می برد. اسدالله خان به معنای واقعی در این سریال، پدرسالار است. او اصلا نمی پذیرد که کسی روی حرف او حرف بزند و تمام بچه هاش را هم با همین قاعده بار آورده است.
او کوشش دارد از منظر مهربانی و دلسوزی برای بچه ها، همه آن ها را حتی پس از تشکیل خانواده در سایه چتر حمایتی خود قرار دهد و همین ویژگی، بدون آنکه او قصد و نیت بدی از آن داشته باشد، دارد دیگران را آزار می دهد. آذراولین کسی است که پرچم مبارزه با او را علم می نماید.
محمدعلی کشاورز به معنای واقعی در نقش اسدالله خان درخشید و بی شک می توان این نقش آفرینی را یکی از قله های خاطره سازی در کارنامه این بازیگر توصیف کرد. نکته مهم درباره این نقش آفرینی، حضور احمد رسول زاده به عنوان گوینده این کاراکتر بر روی بازی محمدعلی کشاورز بود. کشاورز سال ها بعد به تأثیر این صداپیشگی بر روی ماندگاری این نقش در حافظه مخاطبان اذعان نموده بود.
بزرگ آقا / شهرزاد
داستان سریال شهرزاد را باید از بستر تاریخی اش شروع کنیم، اما هرقدر هم که کوشش کنیم، هنوز هم همه مان روایت این سریال را با عشق میان مثلث شهرزاد با قباد و فرهاد و رقابت این دو بر سر رسیدن به معشوق به یاد می آوریم. حسن فتحی با همراهی نغمه ثمینی، در قالب این سریال یکی از پیروز ترین ملودرام های عاشقانه را در کارنامه خود ثبت کرد.
کشمکش میان قباد و فرهاد و دلبستگی گاه به گاه شهرزاد به این دو، از اصلی ترین ویژگی های داستان شهرزاد بود. اما مگر می توان از رقابت فرهاد و قباد گفت و سایه سنگین بزرگ آقا بر این میدان رقابت را نادیده گرفت؟ بزرگ آقا به معنای واقعی کلمه یک دیکتاتور بود. دیکتاتوری عاشق مسلک که حتی وقتی می خواهد عشقش را به دیگری ثابت کند، ابایی ندارد او را به سیطره احکام ظالمانه خود درآورد.
در یک کلام بزرگ آقا دوست دارد مالک همه چیز باشد و همین ویژگی نسبت او را با اطرافیانش تعریف می نماید. بی تردید نه فقط از منظر نقش آفرینی در نقش بزرگ آقا که اساسا حضور علی نصیریان یکی ازبزرگترین پشتوانه ها برای توفیق شهرزاد به ویژه در فصل نخست بود. علی نصیریان در اوج اقتدار وهنرنمایی، تصویری از بزرگ آقا خلق کرد که بعید است تا سال ها از حافظه مخاطبان پاک گردد.
نکته مهم اینکه دقیقا از جایی که نصیریان تصمیم به قطع همکاری با این سریال گرفت، خلأ حضور او به شدت خودنمایی کرد و از نظر کیفیت، شاهد نزول روایت حسن فتحی هم بودیم.
عزت سالاری / پس از باران
شاید شما هم با شنیدن نام سریال پس از باران، قبل از هر چیز، آوای تیتراژ پایانی آن را در حافظه تان مرور کنید. یک تیتراژ ماندگار که حالا تبدیل به پس زمینه ای برای همه خاطرات ما از این سریال شده است. سعید سلطانی با همین سریال بود که توانست جایگاه خود را در ردیف سریال سازان پیروز تلویزیونی تثبیت کند.
داستان پس از باران هرچند از زمان حال شروع می شد، اما از جایی به بعد، روایت به گذشته های دور می رفت و دقیقا همانجا، در دل تاریخ بود که با زندگی یک زن، در سایه سنگین نظام اربابی، روبرو می شویم. ارباب عزت سالاری کاراکتری است که کوشش بسیاری دارد قدرت خود را به همگان تحمیل کند، اما یک نقص در زندگی فردی اش او را آزار می دهد و آن اینکه او هنوز فرزندی ندارد!
به همین علت هم دست بر روی یک دختر رعیت زاده می گذارد تا بتواند از او بچه دار شده و این نقص را رفع کند. زمانی که این اتفاق رخ می دهد، اما دختررعیت زاده یا همان خانوم کوچیک با فرزندش فرار می نماید! محمود پاک نیت در این سریال ایفاگر نقش ارباب عزت سالاری است.
او به همه تحکم دارد، اما در عین حال به شدت آسیب پذیر است. پاک نیت به خوبی توانست در این سریال، جایگاه ارباب در میان دو زن و مهم تر از آن ها رابطه او با مادر زن اولش را به تصویر درآورد. او هیچ گاه در این روایت نه ظالم مطلق است و نه مظلوم.
حشمت فردوس / ستایش
همین چند وقت پیش بود که سعید سلطانی در مقام فیلمنامه نویس ستایش به صورت قطعی گفت که دیگر ایده ای برای ادامه ین مجموعه در فصل های بعدی وجود ندارد و پرونده آن به طور کامل بسته شده است. ستایش از ین منظر یکی از تجربه های پیروز سریال سازی در تلویزیون محسوب می گردد که امضای سعید سلطانی را به عنوان کارگردان بر پای خود دارد.
داستان اصلی این سریال از جایی شروع می گردد که همسر ستایش، براثر یک اتفاق، می میرد و حالا او میخواهد دو فرزند به یادگار مانده از او را بزرگ کند، اما یک مانع جدی پیش روی خود دارد؛ پدر همسرش یعنی حشمت فردوس. حشمت فردوس هم یک دنده است هم مهربان. او یک کاراکتر کاملاً پایبند اصول و قواعد است، اما فقط خودش را برای معین این اصول و قواعد دارای صلاحیت می داند.
او در تمام زندگی عادت نموده است فقط چشم بشنود و احتمالا به همین علت وقتی با مقاومت عروس جوانش در برابر تصمیمی که او اتخاذ نموده، روبرو می گردد، گُر می گیرد و حتی تا پای انتقام پیش می رود. بعد از مالک اشتر در سریال امام علی (ع)، بی تردید حشمت فردوس یکی از ماندگارترین نقش آفرینی های داریوش ارجمند در قاب تلویزیون محسوب می گردد. او به گونه ای این نقش را از آن خود کرد که به سختی می توان آن را در قامت بازیگری دیگر متصور شد.
ارجمند در فرآیند طراحی و نگارش شخصیت فردوس با سعید مطلبی و سعید سلطانی همفکری داشته و از این منظر به خوبی توانست این نقش را ماندگار کند.
ناصرالدین شاه / جیران
حسن فتحی اصولا تبحر ویژه ای در خلق موقعیت های عاشقانه در بستر تاریخ دارد و با توجه به علاقه توأمان این کارگردان به تاریخ و ملودرام های عاشقانه، اصلا بعید نبود که او روزی دست روی عشق ناصرالدین شاه قاجار به یک دختر روستایی بگذارد. داستان جیران که پخش آن همچنان در شبکه نمایش خانگی ادامه دارد، درباره همین آتش عشقی است که دختری به نام خدیجه تجریشی در دل ناصرالدین شاه شعله ور می نماید.
ناصرالدین شاهی که در سریال های تاریخی تا پیش از جیران دیده بودیم، ویژگی های مشترکی داشت که می توان قلدرمابی و همزمان هوسرانی را از ویژگی های آن ها دانست. ناصرالدین شاهی که حسن فتحی با نقش آفرینی بهرام رادان به تصویر درآورده است، اما رنگ و بوی متفاوتی دارد. او همزمان هم قلدر است و هم عاشق و همین ویژگی است که رفت و برگشت او در میانه تصمیمات حکومتی و وسوسه های عاشقانه را مجذوب کننده نموده است.
او، اما یک وجه اشتراک با دیگر نمونه های قبلی دارد؛ او همچنان یک شاه یک دنده است! کمتر کسی فکر می کرد بهرام رادان بتواند این گونه از پس چالش ایفای نقش یک شاه قاجار بربیاید!
همزمان با همان قسمت های ابتدایی جیران هم بعضی به حسن فتحی برای این انتخاب خرده گرفتند و فکر نمی کردند بازیگری که غالبا نقش جوان های امروزی را در فیلم ها ایفا نموده بتواند به عنوان یک پادشاه باور گردد، اما رادان از پس این کار برآمد و الان دیگر به راحتی می توان اذعان کرد که نقش ناصرالدین شاه، یکی از اتفاقات خوب در کارنامه بازیگری این بازیگر است.
تقی خان / گیلدخت
این تازه ترین تجربه سریال سازی در فضای داستان های ارباب رعیتی محسوب می گردد و هنوز هم روایت آن ادامه دارد. گیلدخت به عنوان یکی از سریال های الف ویژه هر هفته پنجشنبه و آدینه روی آنتن شبکه یک می رود و تا به اینجا کوشش داشته است داستان یک عشق نافرجام میان دختر یک خان و یک میرشکار رعیت زاده را به تصویر درآورد.
چالش داستان هم از جایی شروع می گردد که یکی از اهالی دربار، دست روی دختر خان می گذارد. تقی خان در روایت گیلدخت یک خان قاجاری است، اما از دربار فاصله گرفته و به دلایلی ترجیح داده است در منطقه ای از روستا های شمال، به میراث پدری خود بپردازد. با این همه، اما اتفاقات پیرامون اجازه نمی دهد او از بازی قدرت در امان بماند.
آنچه از تقی خان در ابتدای داستان مشاهده کردیم، از جنس تمام خانه ای که می شناختیم بود و او کوشش داشت تا حرف خود را به دخترش تحمیل کند، اما دست تقدیر او را در برابر یک زورگوی دیگر، در موضع ضعف قرار داده است! محمود پاک نیت این بار هم حضوری درخشان در نقش یک خان داشته است.
او به خوبی توانسته است موقعیت دوگانه تقی خان در میانه پایبندی به اصول دربار و در عین حال کوشش برای حفظ حریم خانواده را به تصویر درآورد. از این منظر می توان تا همینجا هم گیلدخت را یکی از تجربه های پیروز محمود پاک نیت به حساب آورد و باید منتظر ماند و دید آیا در ادامه داستان او می تواند از دخترش در برابر زورگویی دیگران دفاع کند؟
منبع: هفت صبح
منبع: فرادید